با من بمان ، نه براي اينکه در دنياي بي رحم تنها نباشم ، با من بمان تا در دنياي بي رحم تنهاييم ، تنهاترين باشي .

ديرگاهيست که تنها شده ام / قصه غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است / باز هم قسمت غم ها شده ام

اينجا نيستي؟ تو اينجا نيستي ! تنهاي تنها ، با سکوتي سخت درگيرم و مي دانم ، اگر ديگر نيايي ، در غروبي سرد و غمبار و پر از ترديد مي ميرم !

مست آن دوستم كه در تنهايى ام يادم كند در فراغ دورى خود سخت بيمارم كند.

بازم به مرام اين همراه اول برام اس داده تو تنها نيستي

به همان قدر که چشم تو پر از زيبايي است ، بي تو دنياي من اي دوست پر از "تنهايي" است

يادم نرود که: من تنها هستم... اما تنها من نيستم!

از تنها بودنم راضي نيستم ؛ اما …. خوشحالم که با خيلي ها نيستم … !!!

راز اين هستي چيست؟ ما چرا آمده ايم؟ کار ما نيست گذر از هستي، گذر از آدم ها کار ما شايد پر کردن تنهايي يک دل تنها باشد

باران حضورت که ببارد تنهايي ام خشکسالي اش را تعطيل مي کند به حرمت قطراتي از جنس تو

هرچند تنهايي را دوست ندارم ، اما دوست دارم در قلب تو تنهاي تنها باشم !

مجازي شـاديم مجازي عاشق مي شويم مجازي همديگه رو دلداري ميديم اما . . . واقعي تنهاييم واقعي درد ميکشيم واقعي از عشقهاي مجازي لطمه مي بينيم

آدم‌ها تنها که نـباشند ، می‌روند ، تنها که مـی‌شوند ، برمی‌گردند . . .

از تنهايي گريزي نيست . . بگذار آغوشم براي هميشه يخ بزند . . . نميخواهم کسي شال گردن اضافي اش را دور گردن آدم برفي احساسم بياندازد.

محـــکم تر از آنم که براي تنــها نــبودنم ، آنچه را که اســـمش را غــرور گذاشته ام ، برايت بــه زميـــن بکوبــم

بيخيال حرف هايي كه تو دلم جا مونده... بيخيال قلبي كه اين همه تنها مونده ، بيخيال ..